دیکشنری
داستان آبیدیک
weather bound
wɛðəɹ ba͡ʊnd
فارسی
1
عمومی
::
منتظرهوای خوب، ممنوعازحركت بواسطهبدیهوا
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
WEARISOME
WEARISOMELY
WEARISOMENESS
WEAROUT
WEARY
WEARY OF
WEARY WITH
WEASAND
WEASAND WEAZAND
WEASEL
WEASEL OUT
WEASEL WORD
WEATHER
WEATHER BEATEN
WEATHER BOARD
WEATHER BOUND
WEATHER BUREAU
WEATHER COCK
WEATHER DECK
WEATHER GLASS
WEATHER MAP
WEATHER MOULDING
WEATHER PERMITTING
WEATHER PHENOMENA
WEATHER PROOF
WEATHER STAINED
WEATHER STATION
WEATHER STRIP
WEATHER THE STORM
WEATHER VANE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید